به گزارش شهرنوشت، به گفته یک کارشناس اقتصاد شهری، این سکونتگاهها بعد از شکل گرفتن، حالت تلهای فضایی برای ساکنانشان ایجاد میکنند. در حقیقت افرادی به این نوع از سکونتگاهها روی میآورند که از درآمد بالایی برخوردار نیستند و بهگونهای دچار کنار گذاشتگی اقتصادی - اجتماعی در فرایند توسعه شدهاند. وقتی هم مجبور میشوند در این سکونتگاهها ساکن شوند دچار این تله میشوند و تله فضایی آنها را در تله اقتصادی -اجتماعی نگه میدارد.
انسداد در حاشیهنشینی
کمال اطهاری دلیل اینگیر افتادن در تله را اینگونه بیان میکند که چون افراد مخصوص و معدودی در این سکونتگاهها حضور دارند و امکان ارتباط با دیگر قشرها را ندارند به انسداد اقتصادی و اجتماعی دچار میشوند. ضمن اینکه در این روند جامعه حالت طبیعی خود را نیز از دست میدهد چراکه در گذشته محلات کم درآمد پیوسته به محلات پردرآمد بودند که این تعامل اجتماعی باعث میشد تا این تله فضایی ایجاد نشود و کم درآمدها هم در اثر این تعاملات از تله اقتصادی و اجتماعی خارج میشدند مانند محله جوادیه، 13 آبان و جی اما امروزه با ایجاد سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی، این تعاملات مدنی کاملا از بین رفته است.
او ادامه میدهد: این دور افتادن از فضای مدنی علاوه بر زیانبار بودن برای ساکنان این سکونتگاهها برای شهروندان شهرهای بزرگ نیز زیانبار خواهد بود. افراد بزهکار میتوانند از این شرایط استفاده کرده و در این مناطق ساکن شوند، زیرا دولت امکاناتی برایشان قائل نمیشود و توجهی به آنها ندارد. آنها با دولت قهر هستند همانگونه که تصور میکنند دولت با آنها قهر است. بنابراین بزه در این نوع مناطق شیوع بیشتری خواهد داشت.
اطهاری میگوید: در همجواری این افراد با قشر پردرآمد، آنها آموزشهایی را که به آنها داده میشود فرامیگیرند ولی وقتی از جامعه جدا هستند این فرایند ایجاد نمیشود. این بدان معنی است که روند مدنی جامعه منقطع شده و این فرایند از لحاظ توسعه اقتصادی، اجتماعی بسیار زیانبار است.
او میگوید: برای توانمندسازی این افراد باید از این حالت جلوگیری کرد و باید آنها را بهصورت مستقیم در تصمیمگیری برای حل مشکلاتشان دخیل کرد نه اینکه دولت قیم آنها باشد. باید بهگونهای باشد که خودشان هم حضور خود را در بطن جامعه احساس کنند.
برای این کار دستاندرکاران میتوانند از تجربههای دیگر کشورها در این زمینه بهره ببرند. برای مثال ایجاد صندوقهای حمایتی اجتماعی یا تضمینهای جامعه میتواند به این افراد کمک کند، زیرا معمولا این افراد سند ملکی ندارند و بانکها پذیرای این افراد برای اعطای وام نیستند. این افراد برای ایجاد شغل یا تهیه مسکن به پول نیاز دارند اما متأسفانه تا به حال برعکس دیگر کشورهای در حال توسعه، هنوز نظام مالی درستی برای مسکن کم درآمدها در ایران ایجاد نشده است.
اطهاری به این سؤال که آیا تشکیل سکونتگاههای غیررسمی ناگزیر است یا نه؟ پاسخی منفی میدهد و میگوید: ابتدای توسعه ناگزیر بودند چون نسبت روستانشینی به شهرنشینی بیشتر بود به این معنی که الان 30 درصد روستانشینی و 70 درصد شهرنشینی داریم درحالیکه در گذشته عکس آن بوده است. در حقیقت رشد 6-5 درصدی شهرنشینی و رشد 2 درصدی جمعیت، ابتدا تشکیل این نوع از سکونتگاهها را ناگزیر کرد اما حدود 20سال است که میتوان جلوی آن را گرفت و آن را سامان داد بنابراین دلیلی برای وجود این نوع از سکونتگاهها نیست.
آفتابنشینان روستاها
این کارشناس اقتصاد شهری ادامه میدهد: بدون برنامه کار کردن دولت مانند تراکم فروشی در گذشته و افزایش شدید قیمت و ناکارآمدی دولت در این زمینه باعث شده تا اسکان غیررسمی ترویج پیدا کرده و از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر هم منتقل شود؟ اما یک جامعه شناس شهری نظری عکس این دارد و میگوید: با هجوم بیکاری بهدلیل مکانیزاسیون کشاورزی، نیروی کار روستاها به شهرها مهاجرت میکنند، اینها آفتابنشینان روستاها هستند که بهدنبال کار و اشتغال از روستا، اول به شهرهای کوچکتر و سپس به شهرهای بزرگ روی میآورند و چون درآمد بالایی ندارند ناچار در این نوع سکونتگاهها ساکن میشوند.
امانالله قرائی مقدم ادامه میدهد: افرادی که در این نوع سکونتگاهها ساکن میشوند معمولا مستعد دچارشدن به انواع آسیبهای اجتماعی هستند زیرا مهاجرت در ذات خود بهدلیل نبود تجانس فرهنگی و نشناخته شدن و نترسیدن از شناختهشدن و به نوعی بینام و نشان ماندن، جرمزایی را بههمراه دارد و از آنجایی که این افراد شغل درست و حسابی هم ندارند افراد بزهکار از شرایط آنها استفاده کرده آنها را نیز با خود همراه کرده و روابطی ایجاد میکنند که آنها نیز به بزه روی بیاورند.
او میگوید: از آنجایی که این افراد تصور میکنند کنار گذاشته شدهاند و جامعه آنها را نمیخواهد و نمیپذیرد بنابراین مستعد بزهکاری هستند.
قرائی مقدم درباره تاثیرات منفی اجتماعی و شهری تشکیل این سکونتگاهها میگوید: وجود این سکونتگاهها در وهله اول مورفولوژی شهر را خراب میکند و از نظر اجتماعی این افراد الگوی فرهنگی بدی برای مناطقی که در نزدیکی آنها هستند، بهشمار میروند. همچنین تاثیرات سیاسی را نیز به همراه دارند؛ یعنی مردم با دیدن این مناطق دچار بدبینی سیاسی میشوند، زیرا حضور آنها به مردم نشان میدهد که دولت نمیتواند کاری برای قشر کم درآمد جامعه خود انجام دهد و آنها ناچار به چنین زندگیای هستند.
این جامعه شناس معتقد است که این افراد چون سطح سواد و مهارت بالایی ندارند بیشتر در بخش خدمات فعالیت خواهند کرد، بنابراین اگر بتوان با ایجاد اشتغال در شهرهای اولیه خودشان آنها را به سکونتگاههای اول آنها باز گرداند میتوان علاوه بر کم کردن مهاجرت، درصد جرم را نیز در جامعه کاهش داد زیرا این افراد در مسکن اولیه خود دیگر غریبه نیستند و در آنجا خود کنترلی وجود دارد، ضمن اینکه فرد وقتی شغل، درآمد و مسکن خوب دارد کمتر دچار جرم خواهد شد.